قصه‌ای را برای کودک تعریف کنید. زمانی که قصه به جای حساس و مهیج خود می‌رسد، آن را قطع کنید. اکنون نوه‌ی شما باید ادامه‌ی قصه را بگوید. وقتی قصه دوباره به نقطه‌ی اوج خود رسید، کودک قصه را قطع می‌کند و اکنون نوبت شماست که آن را ادامه دهید. شما با این روش هربار قصه‌ای تازه از خودتان می‌سازید. زمانی که کودک حوصله‌ی ادامه‌ی بازی را نداشت، بازی را تمام کنید.

اندام‌های دستگاه شنوایی، از چهارمین ماه بارداری مادر به تکامل می‌رسد. از هفته‌ی بیست و پنجم، جنین کم‌کم به تحریکات صوتی عکس‌العمل نشان می‌دهد. از هفته‌ی سی و پنجم، صداها را می‌شنود و فضای صوتی او به محیطی کمابیش موزوت تبدیل می‌گردد. با وجود این او در فضایی بسیار خاص زندگی می‌کند.
در محیط زندگی جنین، خیچ‌گاه سکوت وجود ندارد. در واقع صدایی شنیده می‌شود که ناشی از تپش قلب، حرکت عروق، روده‌ی مادر و یا مربوط به جنب و جوش خود جنین است. البته صداهایی از خارج نیز شنیده می‌شود؛ که در فرکانس‌های پایین، تحت تاثیر صدای درون شکم و در فرکانس‌های بالا، به خاطر عبور از بافت‌های شکم عملا محو می‌شوند.

بچه‌ها از شنیدن مکرر ماجراهای مربوط به دوران کودکی مادرشان اصلا خسته نمی‌شوند. آن‌ها دوست دارند بارها و بارها با علاقه گوش کنند که وقتی مامان کوچک بود، چگونه بود. می‌توانید این ماجراها را به شکل یک بازی و مصاحبه انجام دهید. نوه از مادربزرگ سوال می‌کند و مادربزرگ هم قول می‌دهد که به سوالات درست پاسخ دهد. سوالاتی مانند:
  • وقتی مامان کوچک بود، شما کجا زندگی می‌کردید؟ خانه‌ی شما چه شکلی بود؟
  • مامانم دوست داشت کجا بازی کند؟ داخل خانه، باغ، حیاط، پارک و ...؟
  • آن جا چه شکلی بود؟
  • مامانم بیشتر از همه دوست داشت با چه چیزی بازی کند؟
  • دوستان مهد و مدرسه‌اش چه کسانی بودند؟

این بازی از روش‌های خلاقانه استفاده می‌کند تا مساحتی از یک طبقه یا باغ را اندازه‌گیری کند.
  •  به کودک بگویید که شما و او هر دو غول هستید و جای پاهای بزرگی دارید.
  • حساب کنید که با چند قدم می‌توانید از این طرف اتاق‌نشیمن یا باغ به آن طرف بروید.
  • حالا فرض کنید دو پری کوچولو هستید که قدم‌های کوچک برمی‌دارند. این بار با چند قدم می‌توانید از این طرف به آن طرف اتاق نشیمن یا باغ بروید؟
  • بار دیگر سعی کنید قورباغه و یا خرگوش بشوید که برای راه رفتن باید بجهد و یا یک پرنده شوید و مثل کبوتر قدم بردارید.

کودک از هجده ماهگی تا دو سالگی، اسباب‌بازی‌هایش را به هیچ‌کس نمی‌دهد، چون آنها را جزیی از خودش می‌داند. دست زدن به اسباب‌بازی‌اش مثل جدا کردن چیزی با ارزش از او است. آموختن بخشندگی به کودک در این سن خیلی زود است. اگر فرزندتان اسباب‌بازی کودک دیگری را برداشته و حاضر نیست آن را برگرداند و یا اسباب‌بازی‌اش را به دوستانش نمی‌دهد، عصبانی نشوید و او را تنبیه نکنید. او متوجه می‌شود که عصبانی هستید، ولی علت عصبانیت شما را نمی‌فهمد. حالا اگر حاضر به برگرداندن آن اسباب‌بازی نیست، همراه با او، اسباب‌بازی را به صاحبش برگردانید و فراموش نکنید برای جبران اسباب‌بازی از دست رفته‌اش اسباب‌بازی دیگری را به او بدهید.

منوی سایت