امروزه بسیاری از پدربزرگ‌ها و مادربزرگ‌ها شاهد طلاق در زندگی فرزندان خود یعنی والدین نوه‌هایشان هستند. به ندرت اتفاق می‌افتد که بچه‌ها با جدایی والدین موافق باشند، چون اکثر آنها هم به پدر و هم به مادر خود وابسته‌اند.
پدربزرگ و مادر بزرگ به عنوان افراد مرتبط با کودک، در این شرایط بحرانی، می‌توانند به گونه‌ای مهم مطرح شوند و به منزله‌ی ریسمان نجات آنها عمل کنند.
آنها برای نوه‌های خود افرادی قابل اطمینان و مهم‌تر از همه، آشنا هستند.
نوه‌ها می‌توانند با آنها درددل کنند و خود را سبک نمایند. بهترین و موثرترین جنبه‌ی موضوع آن است که:
• چون پدر بزرگ و مادر بزرگ، اعضای خانواده را به خوبی می‌شناسند، می‌توانند در روشن شدن مسئله به کودک کمک کنند: «مقابل چشمان ما چه اتفاقی دارد رخ می‌دهد؟ چه چیزی در انتظار ماست؟»
• آنها می‌توانند به نوه‌ی خود دلگرمی بدهند: «عزیزم تو تنها نیستی و ما هم مثل تو با این مسئله درگیریم و غصه می‌خوریم»
• آنان در احساس کودک سهیم می‌شوند، اگرچه ممکن است تاثیر زیادی نداشته باشند اما این هم نوعی همدردی است: «ما هم درست به اندازه‌ی تو غمگین و ناراحت هستیم.»

منبع: کتاب دنیای من و مادر بزرگ | آلموت بارتل، یولیا یوره | انتشارات بافرزندان